صبح روز ۱۵ خرداد ماموران نيروي انتظامي در قم به منزل خميني رفتند و او را دستگير كرده و به تهران به باشگاه افسران آوردند. در تهران از ساعت ۹ صبح خبر بازداشت خميني پخش شد.
پانزده خرداد ۱۳۴۲ مجموعه وقايعي است كه در پي بازداشت روحالله خميني در انتقاد به لايحه ي انجمن هاي ايالتي وولايتي منجر به تظاهرات در تهران و قم عليه دولت اسدالله علم شد. تظاهرات به زد و خورد خونين بين ماموران شهرباني و تظاهركنندگان تغيير يافت.
نهضت آزادي به رياست مهدي بازرگان به پشتيباني از خميني و از تظاهرات برخاست و عليه اصلاحات انقلاب شاه و مردم، به ويژه اصل اول يعني اصلاحات ارضي و اصل پنجم آن يعني اصلاح قانون انتخابات ايران اعتراض و شورش كرد. اصل پنجم انقلاب سفيد، اصلي بود كه براي دادن آزادي به زنان و در دادن حق برابرسياسي و اجتماعي با مردان در انتخاب كردن و انتخاب شدن در انجمن هاي استان و شهرستان، دو مجلس شوراي ملي و مجلس سنا و انتخابات در هر سطح انتخاباتي ديگر در كشور نوشته شده بود. در تكميل قوانين براي حمايت و آزادي زنان، قانون حمايت خانواده نيز به تصويب رسيد كه خميني آن را نيز خلاف قوانين اسلام خواند. ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را خميني و هوادارانش به عنوان نقطه عطف در آغاز انقلاب اسلامي مي شمارند و در ايران امروز يكي از تعطيلات رسمي به شمار مي آيد.
نقش
برخي اين واقعه را سرآغاز انقلاب اسلامي ايران ميدانند. در مقدمهٔ قانون اساسي جمهوري اسلامي آمده:«اعتراض در هم كوبنده امام خميني به توطئه آمريكايي "انقلاب سفيد" كه گامي در جهت تثبيت پايههاي حكومت استبداد و تحكيم وابستگي هاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي ايران به امپرياليزم جهاني بود عامل حركت يكپارچه ملت گشت و متعاقب آن انقلاب عظيم و خونبار امت اسلامي در خرداد ماه ۴۲ كه در حقيقت نقطه آغاز شكوفايي اين قيام شكوهمند و گسترده بود مركزيت امام را بعنوان رهبري اسلامي تثبيت و مستحكم نمود و عليرغم تبعيد ايشان از ايران در پي اعتراض به قانون ننگين كاپيتولاسيون (مصونيت مستشاران امريكايي) پيوند مستحكم امت با امام همچنان استمرار يافت و ملت مسلمان و به ويژه روشنفكران متعهد و روحانيت مبارز راه خود را در ميان تبعيد و زندان، شكنجه و اعدام ادامه دادند.»[۱]
همهپرسي ۶ بهمن ۱۳۴۱
در همهپرسي ۶ بهمن شش اصل انقلاب سفيد به آراي ملت ايران گذاشته شد و ملت ۵۵۹۸۷۱۱ راي موافق و ۴۱۱۵ راي مخالف به صندوق ها ريختند. محمد رضا شاه پهلوي بر اساس متمم قانون اساسي مشروطه تصويب شده ۱۴ مهر ۱۲۸۶ خورشيدي و اصل بيست و ششم آن كه مي گويد:
قواي مملكت ناشي از ملت است طريقه استعمال آن قوا را قانون اساسي معين مينمايد
اراده ملت را براي تصويب منشور انقلاب سفيد به همهپرسي گذاشت كه با اكثريت آراي مردم به تصويب رسيد. آيتااله خميني اين همهپرسي را عملي عليه الله و كاري اشتباه و جرم اعلام كرد و خود را در راه فكري و ماموريت شيخ فضل الله نوري يعني مشروعه ديد. توافقي كه در زمان انقلاب مشروطه در نوشتن متمم قانون اساسي بدان رسيده بودند، اين بود كه "ايران قانون مشروطه سلطنتي سكولار است و قوانين آن را مردم مي گذارند ولي قوانين نبايد عليه اسلام باشد" را زير پاي گذاشت و آن را رد كرد و پافشاري بر ايجاد كشوراسلامي، با قوانين الهي براساس قران نمود كه با بنيان جمهوري اسلامي اين ايده به حقيقت پيوست و اجرا شد.
اصل هشتاد و نه متمم قانون اساسي مشروطه در خصوص انجمن هاي ايالتي و ولايتي مي باشد. بر اساس ماده هفت و نه قانون انجمن هاي ايالتي و ولايتي
اشخاص زير حق انتخاب شدن و انتخاب كردن ندارند: اشخاصي كه به واسطه جنحه يا جنايتي مجازات قانوني ديدهاند، اشخاصي كه معروف به فساد عقيدهو به ارتكاب قتل يا سرقت باشند، اشخاص ورشكسته به تقصير، طايفه نسوان و اشخاص خارج از رشد
اصلاحاتي كه محمدرضا پهلوي در چهارچوب انقلاب شاه و مردم برنامه ريزي كرده و به ملت ايران براي همهپرسي پيشنهاد كرده بود داراي شش اصل در مرحله نخست بود. اصل پنجم انقلاب سفيد، اصلاح قانون انتخابات ايران و تعميم دمكراسي بود كه به موجب آن قانون انجمن هاي ايالتي و ولايتي به قانون انجمن هاي شهرستان و استان تغيير داده شد. در قانون تشكيل انجمن هاي شهرستان و استان، در ماده هاي شرايط انتخاب شدن و انتخاب كردن، شرط زن بودن و مسلمان بودن حذف شد و به فرم زير تغيير يافت:
ماده ۷ - اشخاص زير از حق انتخاب شدن و انتخاب كردن محروم هستند: محجورين، ورشكستگان به تقصير و يا تقلب، مرتكبين جنايات يا جنحههاي بزرگ عمدي، كساني كه سوء شهرت دارند.
چهارچوب اصل پنجم از ماده بيست و هشت قانون تشكيل انجمن هاي شهرستان و استان، شرط مسلمان بودن برداشته شد، ماده ۲۸ اين قانون مي گويد: پس از افتتاح بلافاصله انجمن به رياست مسنترين و منشيگري دو نفر از جوانترين اعضاء تشكيل ميشود و در حضور كليه مدعوين مراسم سوگند به اين ترتيب انجام خواهد شد كه هر يك از اعضاء سوگند نامه به شرح زير با ذكر نام خود قرائت نموده و ذيل آن را امضا كند. "من... امضاكننده زير خداوند متعال را به شهادت ميطلبم و به قرآن مجيد سوگند ياد ميكنم تكاليف و وظايفي را كه به عنوان عضو انجمن شهرستان به من رجوع شده است با كمال راستي و درستي و جد و جهد انجام بدهم ....و نسبت به اعليحضرت همايون شاهنشاه مفخم خود صديق و راستگو باشم".
تبصره ۱- اعضايي كه از اقليتهاي مذهبي انتخاب ميشوند به كتاب آسماني خود سوگند ياد خواهند كرد.
آغاز تنش و بلوا
روز شانزده مهرماه ۱۳۴۱ روزنامه هاي اطلاعات و كيهان روزنامه هاي عصر تهران با تيتر درشت خبر دادند كه :
"طبق لايحه ي انجمن هاي ايالتي و ولايتي كه در هيات دولت به تصويب رسيد و امروزمنتشر شد، به زنان حق راي داده شده است". در اين تصويب نامه قيد اسلام از شرايط انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان برداشته شده و در مراسم سوگند به امانت و صداقت به جاي قران، كتاب آسماني آورده شده است.
همان شب جلسهاي در قم در منزل حاج شيخ عبدالكريم حائري برگزار شد كه درآن حاج مرتضي آيتالله زاده حائري (ميزبان)، آقايان آيتالله گلپايگاني، آيت الله شريعتمداري و حجتالاسلام خميني شركت داشتند. حجتالاسلام خميني اين تصويب نامه را دسيسه ي خطرناكي براي لطمه زدن به اسلام و روحانيت خواند و گفت[۲]:
دولت تصويب نامه ي خلاف شرع صادر مي كند، به زن ها حق راي مي دهد، نواميس مسلمين در شرف هتك است، مي خواهند دختران نجيب ۱۸ ساله را به نظام اجباري ببرند، دختر و پسر در آغوش هم كشتي مي گيرند، دختران عفيف مردم در مدارس زير دست مردها درس مي خوانند، مردم از گرسنگي تلف مي شوند و آن ها براي استقبال از اربابان خود سيصد هزار تومان گل از هلند مي آورند، قران اسلام در خطراست، اسراييل نميخواهد دراين مملكت قران باشد، خطرامروز براسلام كمتر از خطر بني اميه نيست، اهل منبر را تهديد مي كنند، اسراييل زراعت و تجارت ما را قبضه كرده است، دولت روز ننگين ۱۷ دي را جشن مي گيرد، به فرقه ضاله همراهي مي كند، مطبوعات به روحانيون اهانت مي كنند
۱۷ مهر
تلگرافي روز ۱۷ مهر از طرف آقايان در جلسه به شاه نوشته شد و لغو فوري تصويب نامه را خواستار شدند و تلگراف هاي ديگري به شهرستان ها فرستاده شد كه در آن دعوت براي مقابله با اين توطئه صورت گرفت.
جواب شاه به آنان اين بود:
ما بيش از هر كس در حفظ شعائر ديني كوشا هستيم و ضمناً توجه جنابعالي را به وضعيت زمانه و تاريخ و همچنين به وضع ساير ممالك دنيا جلب مي نماييم." در ضمن جلب توجه علما به پيشرفت هاي ساير كشورهاي اسلامي در اين زمينه، ياد آور شده بود و ديگر اين كه تلگراف را براي دولت فرستاده است.
۲۸ مهر
۲۸ مهر ماه تلگرافي از طرف آقايان علما به اسدالله علم نخست وزير فرستاده شد كه متن آن چنين است [۳]:
مطمئن باشيد تخلف از قوانين اسلام و قانون اساسي و قوانين موضوعه مجلس شورا، براي شخص جنابعالي و دولت ايجاد مسئوليت شديد در پيشگاه مقدس خداوند قادر قاهر و نزد ملت مسلمان و قانون خواهد كرد....علماي اعلام ايران و اعتاب مقدسه و ساير مسلمين، در امور مخالف با شرع ساكت نخواهند ماند
۱۵ آبان
ايت الله خميني دو تلگراف به شاه و اسدالله علم نخست وزير مخابره كرد كه بخشي از تلگراف به شاه چنين بود:
...آقاي علم گمان كرده با تبديل كردن قران مجيد به كتاب آسماني، ممكن است قران كريم را از رسميت انداخت و اوستا و انجيل و بعضي كتاب ضاله و بعضي كتب را قرين آن يا به جاي آن قرار داد. ...اين جانب به حكم خيرخواهي براي ملت اسلام، اعليحضرت را متوجه مي كنم به اين كه اطمينان نفرماييد به عناصري كه با چاپلوسي و اظهار چاكري و خانه زادي، مي خواهند تمام كارهاي خلاف دين و قانون را كرده به اعليحضرت نسبت دهند و قانون اساسي را كه ضامن مليت و سلطنت است با تصويبنامه ي خاينانه و غلط از اعتبار بيندازند. ....از قوانين وخيمه ي تخلف از قران و احكام علماي ملت و زعماي مسلمين و تخلف از قانون بترسيد و بدون جهت مملكت را به خطر نيندازيد والا علماي اسلام درباره ي شما از اظهارعقيده خودداري نخواهند كرد.
سيد محمود طالقاني كه در آن زمان حجتالاسلام بود با همكاري دوستان خود مهدي بازرگان و يدالله سحابي نهضت آزادي ايران را در سال ۱۳۴۰ پايه گذاري كرده بود. در اين هياهو وي در مخالفت انقلاب شاه و مردم به ويژه با برنامه اصلاحات ارضي و آزادي زنان و اصل پنجم انقلاب سفيد يعني اصلاح قانون انتخابات ايران از عوامل موثر در شوراندن مردم بود..[۴]
چرخ زمان به عقب بر نميگردد
۱۸ آبان ماه اسدالله علم نخست وزير در راديو اعلام داشت :
به قواي انتظامي دستور اكيد داده شده هرگونه اخلال گري را شديداً سركوب نمايند......چرخ زمان به عقب برنمي گردد و دولت از برنامه اصلاحي كه در دست دارد عقب نشيني نميكند
فرداي آن روز فلسفي واعظ، در مسجد ارگ تهران، به تهديد اسدالله علم و حمله به تصويب نامه دولت پرداخت.[۵]
عقب نشيني دولت
۷ آذر ماه ۱۳۴۱ هيات دولت تصويب كرد كه تصويب نامه ۱۴ مهر ماه قابل اجرا نخواهد بود و رييس دولت تلگراف هايي به آقايان آيتالله گلپايگاني، نجفي و شريعتمداري فرستاد.
روز ۱۰ آذر روزنامه هاي تهران نوشتند:
...در هيات دولت تصويب شد كه تصويب نامه مورخه ۱۴ مهر ۱۳۴۱ قابل اجرا نخواهد بود....
با انتشار اين خبر اهالي قم براي تبريك گفتن به سوي خانههاي علما رفتند و برخي از روحانيون مردم را به برگزاري جشن و چراغاني دعوت كردند. خميني دستور داد كه چراغاني و پرچم زدن ممنوع گردد و علمايي را كه مي خواستند براي اسدالله علم تلگراف سپاس بفرستند تهديد كرد كه مردم را عليه آنها خواهد شوراند. روز بعد خميني اعلاميهاي به صورت استقتا اصناف قم صادر كرد كه در آن صدور تصويب نامه جديد كه تصويب نامه قبلي را رسماً لغو شده اعلام كند خواستار شد. در اين اعلاميه آمده است:
...اينجانب حسب وظيفه ي شرعيه به ملت ايران و مسلمين جهان اعلام خطر مي كنم. قران كريم و اسلام در معرض خطر است، استقلال مملكت و تمام اقتصاد آن در معرض قبضه ي صهيونيسم است ....و مدتي نخواهد گذشت كه با اين سكوت مرگبار مسلمين، تمام اقتصاد اين مملكت را با تاييد عمال خود قبضه مي كنند و ملت مسلمان رااز هستي در تمام شئون ساقط مي نمايند.... ملت مسلمان تا رفع اين خطرها نشود سكوت نميكنند.
اينجا بود كه خميني نشان داد كه تنها با لغو تصويب نامه ساكت نميشود.
مطبوعات
يازده آذر امام خميني با انتقاد از مطبوعات سخنراني تندي عليه دولت ايراد نمود:
...چرا دولت مطبوعات را وا مي دارد كه به روحانيت و مقدسات اسلام اهانت كنند؟ و چرا دولت جشن ۱۷ دي را تدارك مي بيند، وبعد از اين سخنراني به مقامات دولتي پيغام داد كه هرگاه بخواهند در روز ننگين ۱۷ دي بساط برپا كنند، علماي اسلام آن روز را به مناسبت فاجعه ي مسجد گوهرشاد، عزاي ملي اعلام مي كنند.
معاون نخست وزير به قم رفت و طي ديدارهايي با آقايان علما از آنها پوزش خواست و حمله هاي روزنامه ها را متوقف كرد.[۶]
۱۹ دي
روز نوزده دي ماه ۱۳۴۱ محمد رضا شاه پهلوي موضوع همهپرسي براي تصويب منشور ششگانه انقلاب شاه و مردم را اعلام كرد.
خميني دوباره به سراغ آيات عظام رفت كه بايد با اين همهپرسي مبارزه كرد ولي موفق نشد آنها را برانگيزاند. سرانجام آقاي روحالله كمالوند از علماي خرمآباد، به نمايندگي از طرف روحانيون قم به ديدار پادشاه رفت. نويسنده كتاب نهضت امام خميني گفته هاي شاه را در اين ملاقات چنين نقل مي كند:
... اگر آسمان به زمين بيايد و زمين به آسمان برود من بايد اين برنامه را اجرا كنم...
برخي از روحانيون موافق و برخي مخالف مبارزه بودند ولي خميني نظر خود را به آنها تحميل كرد .
۱ بهمن
روز اول بهمن ماه حجتالاسلام خميني فتوايي عليه همهپرسي داد و همهپرسي را غير قانوني خواند از جمله :
...اينان اگر براي ملت كاري مي خواهند انجام دهند چرا به برنامه اسلام و كارشناسان اسلامي رجوع نكردند و نميكنند تا با اجراي آن براي همه طبقات زندگي مرفه تامين شود و در دنيا و آخرت سعادتمند باشند... اين رفراندوم اجباري مقدمهاي براي از بين بردن مواد مربوط به مذهب است و علماي اسلام وظيفه دارند كه هر وقت براي اسلام و قرآن احساس خطر كردند به مردم گوشزد نمايند[۷] ...
اين به صورت اعلاميهاي در روز ۲ بهمن در تهران و شهرستان ها پخش شد.
ساعتي بعد، در تهران و بعضي دكانهاي جنوب شهر بسته شد. جمعيتي به منزل آيتالله خوانساري رفتند و از وي خواستند كه در تظاهرات عليه همهپرسي شركت كند. او نيز قبول كرد و پيشاپيش جمعيت به منزل آيتالله بهبهاني رفت. در منزل بهبهاني فلسفي واعظ، پشت ميكروفن رفت، عمامهاش را به علامت خروش و عزا باز كرد و از خطراتي كه اسلام را تهديد مي كند سخن گفت و فرياد كرد:
...اگر شما بدانيد زير سرپوش اين رفراندوم چه جنايتي مي خواهند مرتكب شوند، ديوانه مي شويد با اين رفراندوم يك بار ديگر مي خواهند حسين را بكشند، زينب را اسير كنند و صحراي كربلايي بر پا كنند. شما وظيفه داريد امروز در سراسر تهران فرياد بزنيد كه ايران كشور خفقان است. مرگ بر خفقان، بازار هم امروز براي مدت سه روز به نشاني اعتراض به رفراندوم غير قانوني تعطيل خواهد بود...
در قم، روز ۲ بهمن بازار بسته شد و مردم زيادي در منزل حجتالاسلام خميني اجتماع كردند. خميني براي آنها صحبت كرد و از مغازهداران خواست كه همانند بازاريها مغازههايشان را ببندند و در روز ۴ بهمن كه شاه قرار بود به قم بيايد از خانه ها بيرون نروند.
۳ بهمن
روز سوم بهمن هزاران كشاورز به تهران آمدند و در كمال نظم و آرامش به تظاهرات آرام به پشتيباني دولت دست زدند. در همين روز بانوان آموزگار دست از كار كشيدند و اعلاميههايي با شعارهاي زنان ايران به پا خيزيد و هم چنين شعار ما را در رديف ورشكستگان و جنايتكاران قرار ندهيد پخش كردند. تظاهرات ۳ بهمن عليه همهپرسي در تهران از بازار آغاز شد و به دانشگاه تهران كشيدهشد
روزنامه اطلاعات شماره ۳ بهمن ۱۳۴۱ رويداد را چنين بيان كرد:
... يك مقام مطلع به خبرنگار ما گفت: طلاب و معلمين به حالت اجتماع به منزل حضرت آيتالله بهبهاني رفتند و .... از مجموع گزارشات واصله چنين معلوم شده كه منظور اصلي از اين اجتماع و بستن بازار اين بوده كه املاك موقوفه مشمول قانون اصلاحات ارضي نشود و به قرار معلوم عواملي از دسته هاي منتسب به جبهه ملي نيز در جريان مداخله داشتهاند. طبق اظهار يك منبع مطلع پس از حوادث ديروز بازار عدهاي از كارگران و كشاورزان اطراف تهران و فرهنگيان به مقامات رسمي مراجعه نموده و تقاضا كردهاند اجازه دادهشود شخصاً با مخالفين مقابله كنند ولي مقامات انتظامي به ايشان اطلاع دادهاند كه حفظ نظم به عهدهي دولت است
اسدالله علم همان روز در مصاحبه مطبوعاتي گفت:
غائله به تحريك ملاكين مخالف اصلاحات ارضي بوده كه به وسيلهي يكي از روحانيون به مرحله اجرا در آمده است ...دولت قواي مخرب را به شدت سركوب خواهد كرد...
تظاهرات روز سوم بهمن در قم به زد و خورد انجاميد . طلبهها و عدهاي ديگر فرياد مي كشيدند ما تابع قرآنيم، رفراندوم نميخواهيم و به سوي صحن حضرت معصومه ميرفتند. از سوي ديگر عدهاي عكس شاه را بالا برده و شعار جاويد شاه مي دادند. به دنبال دخالت ماموران انتظامي زد و خوردهايي بين تظاهركنندگان عليه همهپرسي و پاسبانها روي داد، جيپهاي شهرباني به آتش كشيدهشد و ناچار سربازان دخالت كردند. در مدرسه فيضيه عدهاي مجروح شدند . نويسنده كتاب نهضت امام خميني مي نويسد " نقل كردند كه وقتي خبر حمله پليس و ماموران انتظامي به مردم و روحانيون و مدرسه فيضيه به خميني رسيد، با وجود آن كه از رفتار پليس با مردم متاثر بود، خوشحال به نظر مي رسيد و چند بار تكرار كرد كه:
الحمدالله رژيم خود را رسوا كرد، ماهيت خود را بروز داد، من همين را مي خواستم
با وجود اين شاه روز ۴ بهمن به قم رفت و سخنراني ايراد كرد كه در آن به شدت به ارتجاع سياه حمله كرد.
... هميشه يك عده نفهم كه مغز آنها تكان خورده هميشه سنگ در راه ما مي انداختند زيرا مغز آنها تكان خورده و قابل تكان خوردن نبوده....ارتجاع سياه اصلاً نميفهمد و از هزار سال پيش تاكنون فكرش تكان نخورده، او فكر مي كند كه زندگي عبارت از اين است كه چيزي يا مالي به ظلم و بيكاري و يا به بطالت و يا از اين قبيل بدست آورد و غذايي بخورد و سر به بالين بگذارد ... ولي مفتخوري ديگر از بين رفته است در لوايح ششگانه براي همه فكر مناسبي شده ....مقرراتي كه امروز وضع كرديم از مقررات ساير ملل اگر جلوتر نباشد عقبتر نيست... اما چه كساني با اين مسايل مخالفت مي كنند؟ ارتجاع سياه كسان نفهمي كه درك ندارند و بد نيت هستند...
۶ بهمن

پادشاه ايران محمد رضا پهلوي روز ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ را براي همهپرسي درباره شش اصل انقلاب سفيد به ملت پيشنهاد كرد و در اين روز با اتفاق مردم با ۵۵۹۸۷۱۱ راي موافق و ۴۱۱۵ راي مخالف انقلاب سفيد را تصويب كردند.
عكسالعمل قم در برابر پيروزي انقلاب سفيد فتواي بستن نماز جماعت و وعظ در سراسر ماه رمضان بود. اين اعتصاب چند روزي ادامه يافت و سپس به وسيله آيتالله خوانساري شكسته شد. نخستين عكسالعمل خميني بعد از انجام همهپرسي نطق او در اجتماع مردم در خانهاش به مناسبت عيد فطر بود. در اين سخنراني خميني از تكنيك غلط جلوه دادن واقعيت ها استفاده كرد. با اين كه بيش از ۵ ميليون به انقلاب سفيد راي مثبت داده بودند ولي او گفت حتي دو هزار نفر هم در همهپرسي شركت نداشته اند[۸]:
...شما آقايان محترم در هر مقامي كه هستيد با كمال متانت و استقامت، در مقابل كارهاي خلاف شرع و قانون اين دستگاه بايستيد. از اين سر نيزه ها ي زنگ زده و پوسيده نترسيد ... دستگاه حاكمه با سر نيزه نميتواند در مقابل خواست يك ملت بزرگ مقاومت كند و دير يا زود شكست مي خورد، اكنون هم درمانده و شكست خورده است و روي درماندگي به اين بي فرهنگي هايي كه ملاحظه مي كنيد دست مي زند. ما ميل نداشتيم كه كار به اين رسوايي ها بكشد. چرا شاه مملكت بايد اينقدر از ملت جدا باشد كه وقتي پيشنهادي مي دهد با بي اعتنايي و عكس العمل منفي مردم مواجه گردد؟ شاه مملكت بايد جوري باشد كه وقتي پيشنهاد مي دهد، درخواستي مي كند، ملت با جان و دل در انجام آن بكوشند، نه آن كه به مقابله برخيزند و رفراندوم شاه در سراسر مملكت بيش از دو هزار نفر به همراه نداشته است.
۸ اسفند ۱۳۴۱
به موجب اصل هشتم قانون اساسي مشروطه : اهالي مملكت ايران در مقابل قانون دولتي متساوي الحقوق خواهند بود.[۹]
و به موجب اصل بيست و ششم متمم قانون اساسي مشروطه:
قواي مملكت ناشي از ملت است طريقه استعمال آن قوا را قانون اساسي معين مينمايد.
شاه در روز ۸ اسفند در سخنراني به مناسبت گشايش كنفرانس اقتصادي تهران، دادن حق انتخاب شدن و انتخاب كردن به زنان ايران را به دواصل از قانون اساسي مشروطه و متمم آن استناد كرد و چنين گفت:
... ضمناً در تشكيل مجلس، اصل دوم، مجلس شوراي ملي نماينده قاطبه اهالي مملكت ايران است كه در امور معاش و سياسي وطن خود مشاركت دارند. اين است كه اين آخرين در واقع ننگ اجتماعي ايران را در انتخابات آتيه برطرف خواهيم كرد و قاطبه اهالي اين مملكت و هر يك از افراد اين مملكت در سرنوشت خودشان و در انتخابات ايران شركت خواهند كرد و اين هم مطابق قانون اساسي مملكت است.
اصل دوم قانون اساسي مي گويد:
مجلس شوراي ملي نماينده قاطبه اهالي مملكت ايران است كه در امور معاشي و سياسي وطن خود مشاركت دارند.
ماده دهم و يازدهم انتخابات مجلس شوراي ملي ايران، محرومان از انتخاب كردن و انتخاب شدن را بدين ترتيب مي آورد: نسوان و ديوانگان، مجرمين، ورشكستگان به تقصير، قاتلان و دزدان و مقصرين سياسي كه بر ضد اساس حكومت ملي و استقلال مملكت قيام و اقدام كردهاند.
به فرمان محمد رضا شاه پهلوي شرط زن بودن كه پادشاه ايران آن را ننگ اجتماعي ايران ناميد از دو ماده يازده و دوازده، قانون انتخابات مجلس شوراي ملي ۱۳۰۴ خورشيدي نيز حذف شد. بدين ترتيب زنان ايران حق انتخاب شدن و انتخاب كردن در دو مجلس شوراي ملي و سنا را به دست آوردند.[۱۰]
قانون شركت بانوان درانتخابات كه داراي يك ماده بود در نشست روز ۳۱ فروردين ماه ۱۳۴۳ به تصويب مجلس سنا رسيد و در تاريخ ۱۰ ارديبهشت ماه ۱۳۴۳ به تصويب مجلس شوراي ملي به رياست مهندس عبدالله رياضي رسيد.[۱۱]
۱۲ اسفند
در تاريخ ۱۲ اسفند ۱۳۴۱ هيات دولت به رياست امير اسدالله علم لايحه اي به تصويب رسانيد كه به موجب آن زنان ايران از حق دادن راي در انتخابات مجلس هاي سنا و شوراي ملي و نيز از حق انتخاب شدن در اين دو مجلس بهره مند شدند.
هيات وزيران در تصويب اين قانون بر پايه دو اصل پيشنهاد و تصويب شد. يكي در مقدمه قانون اساسي مشروطه كه " مقرراست كه هريك از افراد اهالي مملكت در تصويب و نظارت عمومي محق و سهيم مي باشد". و ديگر اصل دوم قانون اساسي مشروطه كه مجلس شوراي ملي نماينده قاطبه اهالي مملكت ايران است كه در امور معاشي و سياسي وطن خود مشاركت دارند"
روحانيون قم اعلاميه اي كه با ۹ امضا چاپ شد و به اعلاميه ۹ امضايي معروف شد، نسبت به اين نطق شاه عكس العمل نشان دادند. امضا كنندگان عبارت بودند از: مرتضي حسيني لنگرودي، احمد خميني زنجاني، محمد حسين طباطبايي، محمد موسوي يزدي، محمد رضا موسوي گلپايگاني، سيد كاظم شريعتمداري، روح الله موسوي خميني، هاشم املي، مرتضي حائري.
اگر سهيم بودن زن ها در انتخابات موافق قانون اساسي است تصويب هيات دولت بي مورد است . اگر مغاير با قانون اساسي است مكلف كردن وزير كشور را كه پس از افتتاح مجلسين مجوز قانوني تصويب نامه را تحصيل نمايد بي اساس است. مراد از قاطبه اهالي مملكت، مذكور در اصل دوم، اين است كه وكيل مجلس، وكيل همه ملت است نه وكيل حوزه انتخابيه خود، اگر در تفسيراصل خلافي باشد به موجب اصل ۲۷ متمم قانون اساسي تفسير قوانين از مختصات مجلس شوراي ملي است و آقايان وزرا حق تفسير ندارند ...
۲۳ اسفند
شاه در برابر اين اعلاميه در سخنراني توهين آميزي در ۲۳ اسفند ۱۳۴۱ در پايگاه وحدتي دزفول چنين گفت:
باز يكي دو هفته اي است كه همين طور كه سرماي زمستان دارد كم مي شود، مي بينم يا مي شنوم كه مثل مارهاي افسردهاي و چون اينها در كثافت خودشان غوطه ور هستند بايد گفت مثل شپش هاي افسردهاي كه دارد كم كم اشعه آفتاب به آن ها مي خورد مثل اين بدبخت ها فكر مي كنند. بله موقع خزيدن در كثافت خودشان دو مرتبه رسيده است. اين عناصر فرومايه اگر ازخواب غفلت بيدار نشوند چنان مثل صاعقه مشت عدالت در هر لباسي كه باشند بر سر آنها كوفته خواهد شد كه شايد به آن زندگي ننگين و كثافت شان خاتمه داده شود.
حجتالاسلام خميني اعلاميه شديدالحني با عنوان روحانيت امسال عيد ندارد منتشر كرد[۱۲]:
بسم الله الرحمن الرحيمخدمت ذيشرافت حضرات علما اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم اعظم الله تعالي اجوركم
چنانچه اطلاع داريد دستگاه حاكمه مي خواهد با تمام كوشش به هدم احكام ضروريه اسلام قيام و به دنبال آن مطالبي است كه اسلام را به خطر مي اندازد... دستگاه حاكمه ايران به احكام مقدسه اسلام تجاوز كرد وبه احكام مسلمه ي قران قصد تجاوز دارد. نواميس مسلمين در شرف هتك است و دستگاه جابر با تصويب نامه هاي خلاف شرع و قانون اساسي مي خواهد زن هاي عفيف را ننگين و ملت ايران را سرافكنده كند.... دستگاه جابر در نظر دارد تساوي حقوق زن و مرد را تصويب و اجرا كند يعني احكام ضروريه اسلام و قران را زير پا بگذارد، يعني دخترهاي هيجده ساله را به نظام اجباري ببرد و به سربازخانه ها بكشد يعني دخترهاي جوان و عفيف مسلمان را به مراكز فحشا ببرد. من اين عيد را براي جامعه مسلمين عزا اعلام مي كنم ... من به دستگاه جابر اعلام خطر مي كنم...لذا اينجانب عيد نوروز را به عنوان عزا و تسليت به امام عصر عجل الله تعالي فرجه جلوس مي كنم و به مردم اعلام خطر مي نمايم. متمني است حضرات آقايان نيز همين رويه را اتخاذ فرمايند تا ملت مسلمان از مصيبت هاي وارده بر اسلام و مسلمين اطلاع حاصل نمايند. والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته روح الله الموسوي الخميني
رويداد مدرسه فيضيه
دوم فروردين پس از نيمروز، مجلس روضه خواني در مدرسه فيضيه برپا شده بود و واعظان در توضيح و تفسير بيانيه خميني به بحث پرداخته و از هيچ اهانتي نسبت به شاه و دولت فروگذار نكردند. كاميون هاي نظامي مقابل مدرسه متوقف بودند و جمعيتي نيز براي اخلال حضور داشتند كه با فرستادن صلوات بي موقع صحبت واعظان را قطع مي كردند. تا اين كه بين طلاب و صلوات فرستندگان كه هر دو طرف به سنگ و چوب و چماق مسلح بودند زد و خورد شديدي درگرفت و ناچاراز مامورين انتظامي بيرون از مدرسه كمك خواسته شد و به ضرب و خونريزي كشيد.
خميني كه پيش بيني مي كرد كه در آن روز در روضه خواني ها زدو خورد بشود در زمان پيش آمدن واقعه فيضيه در مدرسه نبود ضمن سخنراني كوتاهي گفت[۱۳]:
دستگاه جبار با دست زدن به اين فاجعه شكست و نابودي خود را حتمي ساخت، ما پيروز شديم. ما از خدا مي خواستيم كه اين دستگاه ماهيت خود را بروز دهد و خود را رسوا كند....
در تلگراف هايي كه خميني متعاقب آن واقعه به روحانيون تهران و نيز آيتالله حكيم در نجف مخابره كرد به شرح واقعه پرداخته از كشته شدن كسي سخني به ميان نياورده است[۱۴].
...در ظرف يكي دو ساعت تمام مدرسه فيضيه را با وضع فجيعي در محضر بيست هزار مسلمان غارت نمودند و درهاي تمام حجرات و شيشه ها را شكستند. طلاب از ترس جان، خود را از پشت بام به زمين افكندند . دستها و سرها شكسته شد. عمامه طلاب و سادات، ذريه پيغمبر را جمع نموده آتش زدند. بچه هاي شانزده ساله را از پشت بام پرت كردند. كتابها و قرانها را چنانچه گفته شد پاره پاره كردند....
به هر روي خميني حداكثر استفاده را از واقعه مدرسه فيضيه برد. از اين تاريخ و با شروع محرم خميني، سيد علي خامنه اي را به بيرجند، محمد جواد باهنر را به همدان، رباني املشي را به كاشان و محمود دعايي را به كرمان فرستاد و رهنمودي به آنها و ديگر وعاظ و مبلغين براي سخنراني هايشان در دهه ي نخست ماه محرم داد كه روي سه نكته پافشاري كنند: نخست اسلام در خطر است، دوم خطربر اسلام كمتر از خطر بني اميه نيست و سوم خطر اسراييل و عمال آنان. هم چنين از روز هفتم محرم ماجراي بزرگ شده فيضيه را در لابلاي ذكر مصيبت بگويند و از امام حسين واز واقعه فيضيه ياد نمايند.[۱۵]
پس از اين واقعه دولت در هفته اول ارديبهشت اعلاميه اي به نام اعلاميه سازمان زنان ايران منتشر كرد و نيز تصميمي براي اعزام طلاب و آخوندهاي قم به خدمت نظام وظيفه گرفته شد. عدهاي از ملايان از جمله علي اكبر هاشمي رفسنجاني به سربازي احضار شد.
۵ خرداد
شاه در سخنراني خود در سفرش به كرمان در روز ۵ خرداد گفت دو دسته هستند كه در جريان اصلاحات ارضي مخالفند، يكي مرتجعين سياه و ديگري خائنين سرخ. شاه هم چنين گفت كه از زمان انقلاب مشروطيت تا به حال عده اي روحاني تحت فرمان يك دولت خارجي عمل كردهاند و هنوز مشغول طرح و برنامه هستند و افزود كه وي از ارتجاع سياه بيش از ارتجاع سرخ متنفراست.[۱۶]
نظرات شما عزیزان:
اين مطلب درفهرست موضوعات وبسايت-رديف: قيام امام15خرداد 42 ، ،
برچسبها: